نیازمندیها در ساختمون دات کام.

ما هر سال به مشهد می رویم. امسال با عمه و دایی و دختر عمو به مشهد مقدس رفتیم. در خانه ای که یکی از دوستان داماد عموم برایمان گرفته بود . خیلی حیوان در آنجا بود که همه بجز من و حسین کوچولو از آنها می ترسیدن.

کوچه پس کوچه های خیس شب. دوس ندارم به گذشته برگردم . ولي طعم خوشگل خاطرات هنوز و هنوز وسوسم ميكنه كه برگردمو پشت سرمو نگاه كنم. و تنها چيزي كه از خودم ميخوام چيزي غير از منه. آنچه در عبادت سوال میکنید یقین بدانید که آن را یافته اید و به شما عطا خواهد شد. هر آیینه به شما میگویم تا بازگشت نکنید و مثل طفل کوچکی باشید که با امید و شادی در انتظار اسباب بازی شب عیدش می ماند. به بستر میرود و بی درنگ می خوابد.

وقتی کودک بود در یک فروشگاه بزرگ لوازم و التحریر وارد شد و به کودکانی نگاه می کرد که برایشان خودکارهای جدید رنگی خریده اند و او فقط حسرت می خورد. این بار حسرت نداشتن عشق و فرزند را می خورد. معنای زندگی را چگونه بیاموزیم.

تا شما را که زینت بخش روح و جان بودید. به این آب آبی رنگ بسپارم. با تنهایی خویش راه خانه را در پیش گیرم. خانه ای که به من محبت بخشیده است. ودنیاشون الان سه چهار سال میگذره که وبلاگمو دارم خیلی ها همرام بودن اقا هومن ارمغان ملیکا سحر غزل.

سوالات درسهای ۱-۵ عربی عمومی. القرآن هو الدلیل یرشد الی خیر سبیل. لا یستسلم الا حرار للظلم .